23 دسامبر(گریگوری) / 5 ژانویه(جولیان)

آیات روز
تقویم جدید
عبرانیان 4 : 1 - 13

[1] پس بترسیم مبادا با آنکه وعده ورود به آرامی وی باقی می‌باشد، آشکار شود که کسی از شما، از دست یافتن به آن باز‌مانده است. [2] زیرا که به ما نیز به مثال ایشان مژده داده شد، لیکن کلامی که شنیدند به ایشان نفع نبخشید، از این رو که با شنوندگان به ایمان متّحد نشدند. [3] زیرا ما که ایمان آوردیم، داخل آن آرامی می‌گردیم، چنانکه گفته است: «در خشم خود قسم خوردم که به آرامی من داخل نخواهند شد.» و حال آنکه کارهای او از آفرینش جهان به اتمام رسیده بود. [4] و در مقامی دربارهٔ روز هفتم گفت که «در روز هفتم خدا از تمامی کارهای خود آرامی گرفت.» [5] و باز در این مقام که «به آرامی من داخل نخواهند شد.» [6] پس چون باقی هست که بعضی داخل آن بشوند و آنانی که پیش مژده یافتند، به سبب نافرمانی داخل نشدند، [7] باز روزی معین می‌فرماید چونکه به زبان داوود بعد از مدّت مدیدی «امروز» گفت، چنانکه پیش گفته شد که «امروز اگر صدای او را بشنوید، دل خود را سخت مسازید.» [8] زیرا اگر یوشع ایشان را آرامی داده بود، بعد از آن از روزی دیگر سخن نمی‌گفت. [9] پس برای قوم خدا آرامی سبت باقی می‌ماند. [10] زیرا هر‌ که داخل آرامی او شد، او نیز از کارهای خود بیارامید، چنانکه خدا از کارهای خویش. [11] پس جد و جهد بکنیم تا به آن آرامی داخل شویم، مبادا کسی در آن نافرمانی عبرت‌آمیز بیفتد. [12] زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و برنده‌تر است از هر شمشیر دو دَم و فرو رونده تا جدا کند نفس و روح و مفصلها و مغز را و تشخیص دهنده افکار و نیتهای قلب است [13] و هیچ خلقت از نظر او مخفی نیست، بلکه همه ‌چیز در چشمان او که کار ما با وی است، برهنه و آشکار می‌باشد.

مرقس 10 : 2 - 12

[2] آنگاه فریسیان پیش آمده، از روی امتحان از او سؤال نمودند که «آیا مرد را طلاق دادن زن خویش جایز است؟» [3] در جواب ایشان گفت: «موسی شما را چه فرموده است؟» [4] گفتند: «موسی اجازه داد که طلاقنامه بنویسند و رها کنند.» [5] عیسی در جواب ایشان گفت: «به خاطر سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت. [6] لیکن از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید. [7] از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد، [8] و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند، بلکه یک تن. [9] پس آنچه خدا پیوست، انسان آن را جدا نکند.» [10] و در خانه باز شاگردانش در این مورد از وی سؤال نمودند. [11] به ایشان گفت: «هر‌ که زن خود را طلاق دهد و دیگری را به زنی بگیرد، در حق وی زنا کرده باشد. [12] و اگر زن از شوهر خود جدا شود و به عقد دیگری درآید، مرتکب زنا شود.»

تقویم قدیم
عبرانیان 11: 17 - 23، 27 - 31

[17] به ایمان ابراهیم چون امتحان شد، اسحاق را گذرانید و آنکه وعده‌ها را پذیرفته بود، پسر یگانه خود را قربانی می‌کرد؛ [18] که به او گفته شده بود که «نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد.» [19] چونکه یقین دانست که خدا قادر بر زنده کردن از مردگان است و همچنین او را می‌توان گفت که از مردگان نیز باز‌یافت. [20] به ایمان اسحاق نیز یعقوب و عیسو را در امور آینده برکت داد. [21] به ایمان یعقوب در زمان مُردن خود، هر یکی از پسران یوسف را برکت داد و بر سر عصای خود سجده کرد. [22] به ایمان یوسف در حین وفات خود، از خروج بنی‌اسرائیل خبر داد و دربارهٔ استخوانهای خود وصیت کرد. [23] به ایمان موسی چون متولّد شد، والدینش او را طفلی زیبا یافته، سه ماه پنهان کردند و از فرمان پادشاه ترس نداشتند.

[27] به ایمان، مصر را ترک کرد و از خشم پادشاه نترسید زیرا که چون آن نادیده را بدید، استوار ماند. [28] به ایمان، عید پِسَخ و پاشیدن خون را به عمل آورد تا هلاک کننده نخست‌زادگان، بر ایشان دست نگذارد. [29] به ایمان، از دریای سرخ به خشکی عبور نمودند و اهل مصر قصد آن کرده، غرق شدند. [30] به ایمان حصار اَریحا چون هفت روز آن را دور زده بودند، به زیر افتاد. [31] به ایمان، راحاب فاحشه با عاصیان هلاک نشد زیرا که جاسوسان را به سلامتی پذیرفته بود.

مرقس 10 : 46 - 52

[46] و وارد اریحا شدند. و وقتی که او با شاگردان خود و جمعی زیاد از اریحا بیرون می‌رفت، بارتیمائوس کور، پسر تیمائوس بر کناره راه نشسته، گدایی می‌کرد. [47] چون شنید که عیسی ناصری است، فریاد کردن گرفت و گفت: «ای عیسی پسر داوود، بر من ترحم کن.» [48] و چندان‌ که بسیاری او را توبیخ می‌کردند که خاموش شود، زیادتر فریاد برمی‌آورد که «ای پسر داوود، بر من ترحم فرما.» [49] پس عیسی ایستاده، فرمود تا او را بخوانند. آنگاه آن کور را خوانده، به او گفتند: «خاطر جمع دار، برخیز که تو را می‌خواند.» [50] او همان لحظه ردای خود را دور انداخته، بر پا جست و نزد عیسی آمد. [51] عیسی به وی توجّه نموده، گفت: «چه می‌خواهی از برای تو نمایم؟» کور به او گفت: «ای آقا، آنکه بینایی یابم.» [52] عیسی به او گفت: «برو که ایمانت تو را شفا داده است.» او در دم بینا گشته، از عقب عیسی در راه روانه شد.

مناسبت و قدیسین روز

ده شهید مقدّس اهل کرت



آنان در زمان آزار و اذیت مسیحیان به‌دست دِسیوس، در سال ۲۵۰ میلادی برای پروردگار مسیح رنج کشیدند. نام‌های ایشان چنین است: تئودولوس، ساتورنیکوس، اِوپوروس، گِلاسیوس، اونیسیان، زوتیکوس، پومپیئوس، آگاتوپوس، باسیلیدس و اواریستوس. همگی آنان از شهروندان برجسته و گرامی، و برترینِ نیکان بودند. هنگامی که آنان را به محل اعدام آوردند، شادمان بودند، و در میان خود گفتگو می‌کردند که کدام‌یک نخستین کسی باشد که سر از بدنش جدا گردد؛ زیرا هر یک آرزو داشت نخستین کسی باشد که به سوی مسیح محبوبش رود.

آنگاه چنین دعا کردند:
«ای خداوند، بندگان خویش را ببخش و خون ما را که اکنون قرار است ریخته شود، به‌عنوان قربانی از جانب ما و خویشان و دوستان ما و برای تمامی میهن ما بپذیر، تا همگان از تاریکی نادانی رها شوند و تو را، نور حقیقی را، ای پادشاه جاودانی، بشناسند!»

سپس آنان را گردن زدند و به پادشاهی جاودانِ جلال درآمدند تا تا ابد شادمان باشند.

قدیس نیفون شگفت‌انگیز (صاحب معجزه)

نیفون در پافلاگونیا زاده شد و در قسطنطنیه در دربار فرماندهی به نام ساباتیوس پرورش یافت. او با افتادن در جمعی ناپسند، از راه به در شد و خود را به بسیاری از گناهان و رذایل سپرد. به‌خاطر گناه، حتی قادر نبود نزد خدا دعا کند. به رحمت بانوی بسیار مقدّس، خدازادِ [تئوتوکس]، نیفون دوباره به راه راست بازگردانده شد و رهبانیت پذیرفت.

او رؤیاها و مشاهدات بسیاری از عالم آسمانی داشت، و چهار سال نبردی سخت را با دیوی تحمل کرد که پیوسته در گوش او می‌دمید: «هیچ خدایی نیست! هیچ خدایی نیست!» اما وقتی خودِ سرورمان، عیسی مسیح، زنده بر روی یک تندیس/ایقونه بر او ظاهر شد، نیفون نیرویی بزرگ بر ارواح پلید یافت و از آن وسوسه‌های جانکاه رها شد.

او چنان بصیر و بینا بود که فرشتگان و دیوان را همچون انسان‌ها می‌دید و از اندیشه‌های مردم آگاه بود. او بارها با فرشتگان سخن می‌گفت و با شیاطین به گفت‌وگو و جدال می‌پرداخت. او در قسطنطنیه کلیسایی برای خدازادِ بسیار مقدّس ساخت، راهبان گرد آورد و بسیاری از جان‌ها را نجات داد.

الکساندر، اسقف اعظم اسکندریه، طبق مکاشفه‌ای آسمانی، او را اسقف شهر کنستانتیا در قبرس کرد. در آن هنگام، قدیس نیفون سالخورده بود. او اندک زمانی کلیسای خدا را نیکو اداره کرد و سپس به سکونت‌گاه جاودانی مسیح راه یافت. پیش از مرگش، آتاناسیوسِ بزرگ—که آن زمان شماس ارشد کلیسای اسکندریه بود—به دیدارش آمد، و پس از مرگ، آتاناسیوس او را دید که چهره‌اش همچون خورشید می‌درخشید.

زاهد مقدّس، ناحومِ صاحب معجزه، اهل اُهرید

ناحوم شاگرد مقدّسان کیریل و متودیوس بود و یکی از پنج همراه و یاور آنان که با بیشترین شور و کوشش با این رسولانِ اسلاوها همکاری می‌کرد. قدیس ناحوم به روم سفر کرد و در آنجا به سبب قدرت معجزه‌گری و دانش بسیارش شناخته شد. او به زبان‌های متعدد آگاهی داشت. پس از بازگشت از روم، او و همراهانش با کمک شاه بوریس میخائیل، در کرانه‌های دریاچه اُهرید رحل اقامت افکندند.

در حالی که قدیس کلمنت در اُهرید به‌عنوان اسقف خدمت می‌کرد، ناحوم در سوی جنوبی دریاچه صومعه‌ای بنیاد نهاد. این صومعه تا امروز زینت‌بخش آن ساحل است، همچنان که نام قدیس ناحوم زینت‌بخش تاریخ مسیحیت اسلاوی است و در طول اعصار سرچشمه قدرت معجزه‌آسا و پناهگاهی برای بیماران و درماندگان بوده است.

راهبان بسیاری از سراسر بالکان نزد او گرد می‌آمدند. ناحوم آموزگاری خردمند، پیشوایی کم‌نظیر برای راهبان، زاهدی استوار، شفاعت‌گری معجزه‌گر و پدری روحانی بود. او بی‌وقفه کار می‌کرد، و به‌ویژه در ترجمهٔ کتاب‌های مقدس و سایر کتب کلیسایی از یونانی به زبان اسلاوی تلاش می‌ورزید.

او در زمان زندگانی‌اش و نیز پس از درگذشتش معجزه‌های بسیار نمود. آثار مقدّس (جسد متبرک) او تا امروز بسیاری را با معجزات بسیار، خصوصاً درمان بیماری‌های سخت، به‌ویژه جنون، بهت‌زده می‌کند. ناحوم در نیمهٔ نخست سده دهم میلادی درگذشت و در شادی مسیحِ محبوب خویش آرام گرفت.


سرود ستایش

زاهد مقدّس ناحوم، صاحب معجزه، اهل اُهرید

زاهدِ خدا‌دوست ناحوم، رسول اسلاوها،
به‌کلی با نور مسیح روشن شده بود.
در روح خویش استوار، چون صخره‌ای محکم،
به فیض الهی جسم را مطیع روح ساخت.
روزه‌ها، دعاها و شب‌زنده‌داری‌ها
روح او را از شهوت‌های پلید پاک کرد،
و او همانند فرشتگان نیرومند گردید.
خدا به او نیروهای آسمانی عطا کرد.
خداوند همهٔ نیروهای طبیعت را
و نیز دیوان پلید و هوس‌های تیره را
به فرمان او درآورد.
او مردمان و ملّت‌ها را به سوی مسیح کشاند،
و با سخن و معجزه بیماری‌ها را شفا بخشید.
او مرد، اما نه—زیرا نمرده است؛
او شهروند آسمان‌هاست.
قدیس ناحوم هنوز هم به این جهان می‌نگرد؛
در جسم و روح، معجزه می‌کند،
و هنوز هم مسیح را به همهٔ ملّت‌ها بشارت می‌دهد.
ای ناحوم مقدّس، مایهٔ سرافرازی بالکان،
خداپسند و دوست فرشتگان،
بزرگ است نیروی تو که از خدا داده شده؛
ای یار ما باش تا همگی در خدمت خدا پایدار بمانیم.


تأمل

قدیسان، هنگامی که هنوز در جسم زندگی می‌کردند، مکاشفه‌های عظیمی از خدا دریافت می‌کردند و بینش‌هایی از نیروهای آسمانی و حتی نیروهای دوزخی داشتند. همهٔ این مکاشفه‌ها و دیدارها، ایمان ارتدوکس را در تمامی آموزه‌هایش تأیید می‌کند. قدیسان برای اهل ایمان شادی‌اند، شادی‌ای بزرگ.

قدیس نیفون، خدازادِ مقدّس و نیز خودِ سرورِ مسیح را زنده و در جلال مشاهده کرد؛ او روان‌های مردان را هنگام جدا شدن از تن دید؛ و نیز فرشتگان نگهبان برخی از مردم را می‌دید. او آشکارا با فرشتگان سخن می‌گفت و با شیاطین جدال و گفت‌وگو می‌کرد.

کلیسا تعلیم می‌دهد که توبهٔ حقیقی یک گناهکار—حتی اگر در آخرین لحظهٔ زندگی باشد—روح او را نجات می‌دهد. قدیس نیفون، روح یکی از چنین توبه‌کنندگانِ واپسین لحظه را دید؛ او دید که چگونه فرشتگان آن روح را از چنگال شیاطینِ مهاجم نگاه داشتند و آن را به فردوس بردند.

کلیسا تعلیم می‌دهد که خودکشی، گناهی مرگبار است. قدیس نیفون روح یک خودکشی‌کننده را دید هنگامی که دیوان او را به جهنم می‌کشیدند. فرشتهٔ نگهبانِ آن روح، با اندوه فراوان آنجا را ترک کرد و به‌سختی گریست. آن روحِ یک خدمتکاری بود که از بی‌رحمی ارباب خود به ستوه آمده بود و نخواست تا پایان تاب بیاورد تا رستگار شود—و خود را نابود کرد.


تعمق

در بارهٔ پاداش خداوند به داوودِ توبه‌کار

۱. درباره اینکه چگونه خداوند، داوودِ توبه‌کار را جلال بخشید و روح‌القدس خود را به او عطا کرد تا زبور شگفت‌انگیز را بسراید؛
۲. اینکه خداوند چگونه داوودِ توبه‌کار را نیای بسیاری از پادشاهان نیک و پیامبران درستکار قرار داد؛
۳. اینکه خداوند چگونه او را—از جهت جسم—نیای خودِ سرور ما، عیسی مسیح قرار داد.


موعظه

دربارهٔ دانیال نبی

«و سنگی که پیکره را زد، به کوهی عظیم مبدّل گشت و تمام زمین را پر ساخت.»
(دانیال ۲:۳۵)

رنج و سختی، ای برادران، ممکن است شخصیت انسان را تضعیف کند؛ امّا تجمل و رفاه، بسیار بیش از سختی او را سست می‌کند. امّا دانیالِ مرد خدا نه با رنج سست شد و نه با رفاه. در هر دو حالت همان انسان باقی ماند، و در هر دو حالت، پیام‌آور خدای زنده و کاشف بصیر اسرار الهی بود. او در شکوه سلطنتی زندگی کرد و سپس در میان گودال شیران. در هر دو جا یکسان ماند: در تجمل سلطنتی روزه می‌گرفت، و در گودال شیران گرسنه نشد.

خدای متعال، این بندهٔ وفادار خود را با عطیهٔ بزرگِ نبوّت پاداش داد. موضوع اصلی نبوت‌های او، مسیح خداوند است. مسیح خواهد آمد و بت‌پرستی را در سراسر زمین نابود خواهد کرد. او سراسر جهان را از حضور خویش پر خواهد ساخت، آن‌گونه که هیچ انسان صاحب جسمی هرگز نکرده است. اوست آنکه:

«سلطنت و جلال و ملکی به او داده خواهد شد،
تا همهٔ قوم‌ها، امت‌ها و زبان‌ها او را خدمت کنند.»

(دانیال ۷:۱۴)

دانیال، نبی بزرگ خدا، زمان—و زمان دقیق—آمدنِ خداوند عیسی را به جهان پیشگویی کرد.

چگونه ما مسیحیان باید در برابر این دانیال شرمنده باشیم!
ما تمام وعده‌ها را در مسیح تحقق‌یافته می‌بینیم،
و با این حال در ایمان و محبت به مسیح سستی می‌ورزیم.
به دانیال همه چیز آشکار نشده بود، چنان که بر ما که تعمید یافته‌ایم آشکار شده،
با این همه او حتی یک بار هم از خدا روی نگرداند.

ای خدای دانیال، ما را استوار ساز، به ما توبه عطا کن و بر ما رحم فرما.
جلال و سپاس همواره از آنِ تو باد. آمین.