مناسبت و قدیسین روز

ختنهٔ خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح
در روز هشتم پس از تولدش، کودک الهی به معبد آورده شد و مطابق با شریعتی که از زمان ابراهیم در اسرائیل برقرار بود، ختنه شد. در همان هنگام نام «عیسی» بر او نهاده شد؛ نامی که جبرئیل فرشتهٔ مقرب، پیشتر به حضرت مریمِ تمامقدوس اعلام کرده بود. ختنه در عهد عتیق، نمونهٔ پیشینِ تعمید در عهد جدید بود. ختنهٔ خداوند ما نشان میدهد که او بدن واقعی انسان را بر خود گرفت، نه به ظاهر و خیال، چنانکه بعدها بدعتگذاران ادعا کردند. خداوند ما همچنین ختنه شد، زیرا خواست تا تمام شریعت را که خود از طریق پیامبران و نیاکان عطا کرده بود، بهطور کامل انجام دهد. با انجام شریعت مکتوب، آن را با تعمید در کلیسای مقدس خود جایگزین کرد، چنانکه رسول پولس اعلام میکند: «زیرا نه ختنه چیزی است و نه نامختونی، بلکه خلقتی تازه» (غلاطیان ۶:۱۵). در چرخهٔ تقویم عبادتی کلیسا، این عیدِ ختنهٔ خداوند نه پیشعید دارد و نه پسعید.

سنت باسیلیوس کبیر، اسقف قیصریه
باسیلیوس در دوران حکومت امپراتور کنستانتین متولد شد. پیش از تعمید، پانزده سال را در آتن گذراند و در آنجا فلسفه، خطابه، نجوم و دیگر علوم زمان خود را آموخت. همدرسهای او در آن دوران، گریگوری الهیدان و یولیانوس بودند که بعدها به «مرتد» معروف شد. در بزرگسالی، باسیلیوس همراه با معلم پیشین خود، اوولیوس، در رود اردن تعمید یافت. او نزدیک به ده سال اسقف قیصریهٔ کاپادوکیه بود و پنجاه سال پس از تولدش، زندگی زمینی خود را به پایان رساند. او مدافع بزرگ ارتدکسی، نوری درخشان از پاکی اخلاقی، غیوری در دین، ذهنی بزرگ در الهیات، و ستونی استوار در کلیسای خدا بود.
باسیلیوس بهدرستی شایستهٔ لقب «کبیر» است. در خدمات عبادی کلیسا، از او با عنوان «زنبورِ کلیسای مسیح» یاد میشود که «برای ایمانداران عسل میآورد و با نیش خود بدعتگذاران را میگزد.» آثار فراوانی از این پدر کلیسا باقی مانده است؛ از جمله نوشتههای الهیاتی، دفاعیهای، ریاضتی و قانونی، و نیز «لتورژی الهی و مقدس» که به نام او شناخته میشود. این لتورژی ده بار در طول سال برگزار میگردد: در یکم ژانویه، روز یادبودش؛ در شب میلاد خداوند؛ در شب ظهور خداوند؛ در همهٔ یکشنبههای روزهٔ بزرگ بهجز یکشنبهٔ نخل؛ در پنجشنبهٔ بزرگ و شنبهٔ بزرگ و مقدس. سنت باسیلیوس در اول ژانویهٔ سال ۳۷۹ میلادی در آرامش درگذشت و به ملکوت مسیح منتقل شد.
سرود ستایش
ختنهٔ خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح
سنت باسیلیوس کبیر
ای تو که شریعت را به جهان و انسان بخشیدی،
ای قانونگذار، خود را زیر قانون نهادی،
دیگران را با فرمان مقید ساختی،
اما خود بهاختیار آن را پذیرفتی.
از اینرو در روز هشتم، در جسم، ختنه شدی.
با انجام شریعت، آن را با شریعتی نو جایگزین کردی:
ختنهٔ جسم، با ختنهای روحانی عوض شد،
تا ما امیال ناپاک را از خود ببُریم،
و با روحی پاک، به تو بنگریم.
تا با روح، ارادهٔ جسم را ببُریم و مهار کنیم،
و ارادهٔ تو، ای نجاتدهنده، را با روح انجام دهیم.
قدیسان این ختنه را آموختند،
و نمونهای سوزان برای ما بر جای نهادند.
باسیلیوس شگفت، چون پرتو درخشانی،
نسلها را به چنین ختنهٔ روحانی میآموزد.
جلال باد بر باسیلیوس، خدمتگزار بزرگ تو،
بزرگ است، زیرا بهخاطر تو فروتن و خویشتندار شد.
و از همینرو بزرگ شد، و «کبیر» ماند.
تأمل
چرا لازم است به کلیسا گوش دهیم و نه به یک انسان که برخلاف کلیسا میاندیشد، هرچند او را بزرگترین متفکر بنامند؟ زیرا کلیسا را خودِ خداوند عیسی مسیح بنیان نهاد و روح خدا بر آن الهام میبخشد. کلیسا قلمرو قدوسیت است، چونان باغی از درختان میوهٔ پرورده. اگر کسی بر ضد این قلمرو مقدس برخیزد، ناپاک است؛ پس چرا باید به او گوش داد؟
«کلیسا حصاری است»، میفرماید یوحنای زرّیندهان، «اگر درون آن باشی، گرگ وارد نمیشود؛ اما اگر بیرون روی، درندگان تو را میربایند. از کلیسا دور مشو، زیرا چیزی نیرومندتر از کلیسا نیست. کلیسا امید توست. کلیسا نجات توست. کلیسا بالاتر از آسمانهاست. کلیسا سختتر از سنگ است. کلیسا گستردهتر از جهان است. کلیسا هرگز پیر نمیشود، بلکه همواره خود را تازه میسازد.»
تعمق
دربارهٔ ختنهٔ خداوند عیسی مسیح:
۱. جلال او در ملکوت آسمان، جایی که کروبیان با ترس و لرز او را خدمت میکنند؛
۲. فروتنی و تواضع او در انجام آیینی که برای گناهکاران مقرر شده بود؛
۳. نگاهی به دل خود: تا چه اندازه اندیشههای گناهآلود، رذایل و امیال ناپاک را از آن بریدهام؟
موعظه
در باب اینکه چگونه باید از بدی دوری کرده و نیکی کنیم
«از بدی بگرد و نیکی کن» (مزمور ۳۴:۱۵)
در این سخنان تمام تلاش و زحمتی که باید در این زمین و در این بدن خاکی متحمل شویم، بیان شده است. پس کار ما از چه باید تشکیل شود؟ از دو عادت: نخست، پرهیز از بدی؛ دوم، انجام نیکی. وجدان ما دربارهٔ نیک و بد بهگونهای ناقص و مبهم سخن میگوید، زیرا وجدان ما بهسبب گناه تیره شده است؛ اما تعلیم مسیح بهروشنی و بهکمال نشان میدهد که چه چیزی نیکوست و چه چیزی بد.
ای برادران، خداوند از ما چه میخواهد؟ او میخواهد همانگونه که مذبحهای ما رو به شرقاند، جانهای ما نیز رو به نیکی داشته باشند. بدی را پشت سر بگذاریم؛ بدی را در سایهها رها کنیم؛ بدی را به ژرفای فراموشی بسپاریم؛ بدی را در تاریکی گذشته واگذاریم؛ و از سالی به سالی، از روزی به روزی، خود را به سوی نیکی بگسترانیم: دربارهٔ نیکی بیندیشیم؛ به نیکی اشتیاق داشته باشیم؛ از نیکی سخن بگوییم؛ و نیکی کنیم.
خداوند بناکنندگان را میجوید، نه ویرانگران را. زیرا هر که نیکی میسازد، با همان عمل، بدی را نابود میکند. اما آنکه از نابود کردن بدی دست میکشد، بهزودی فراموش میکند چگونه نیکی را بنا کند و خود به بدکار تبدیل میشود.
رسول مسیح به ما میآموزد: «از بدی بیزار باشید و به نیکی بچسبید» (رومیان ۱۲:۹). از بدی نفرت داشته باشید، اما از انسان گناهکار نفرت نداشته باشید، زیرا او بیمار است. اگر میتوانید، بیمار را شفا دهید، اما او را با نفرت خود مکشید. به نیکی بچسبید و تنها به نیکی؛ زیرا نیکی از خداست و خدا خزانهٔ هر نیکی است.
ای خداوند نیک و سراسر نیکی، به ما بیاموز تا از بدی بگریزیم و نیکی کنیم، برای جلال تو و برای نجات خویش.
جلال و سپاس همواره از آنِ تو باد. آمین.